روانشناسی قدرت تفکر

نیروی ذهن و افکار مثل یک شمشیر دو لبه میتواند کشنده و یا نجات دهنده بشر باشد. قطعا از کلمه کشنده کمی متعجب شده اید اما به تاثیرات بعضی افکار چنان عادت کردیم که به هیچ وجه نمی توانیم فکر کنیم که ممکن است آنها مایه ی بیماری و مرگ شوند.

می گوییم فلانی بر اثر سکته ی قلبی در گذشت. یعنی چه؟؟

به طور ساده گفته می شود  که هیجان یعنی فکر آنی و ناگهانی ، سیستم و مکانیسم حیاتی بدن او را متزلزل ساخته و زندگی او را متوقف کرده است.

ترس، یعنی فکر به ترسیدن، ضربان قلب او را دچار فلج ساخته و این فکر ، قلب او را با چنان شدتی به طپش انداخته که یکی از رگ هایش پاره شده است.

چند سال پیش روزی قطار الکتریکی لندن در حالی که آتش گرفته بود و شعله های آتش از بالای آن زبانه می کشید وارد ایستگاه شد. زن جوانی که آن لحظه می خواست سوار قطار شود، به محض دیدن حادثه ناگهان به زمین افتاد و مرد. زن را معاینه کردند و در کمال تعجب مشاهده شد که وی دچار برق گرفتگی نشده و هیچ نقطه ی بدنش نیز آسیبی ندیده بود.

ادامه مطلب


هیچ گونه بیماری هم نداشت، بلکه فقط ترس حاصله از آتش سوزی چنان تاثیر عمیقی در زن کرده بود که یکی از رگ هایش پاره شده و روحش پروازه کرده بود. در صورتی که اگر فکر آرامتر و منظم تری داشت، زندگانیش از این مهلکه سالم بیرون می جست.ادامه مطلب

افراد زیادی دیده شده اند که در عین سالم بودن جسم و نداشتن هیچ جراحتی فقط به تصور این که زخم مهلک و کشنده ای  برداشته اند مرده اند، از طرف دیگر دیده شده است که بر اثر افکار شدیدی از قبیل ترس و تلاش و یا خوشحالی زیاد، رنج و بیماری از بدن کسی خارج شده است و فد شفا یافه است آهم تنها با قدرت کنترل فکر خود.

بنونوتو چیلینی مجسمه ساز ایتالیایی پس از اتمام مجسمه ی پرسیوس و گذاشتن مجسمه در کوره مخصوص ناگهان تب کرد ومجبور شد به خانه اش برود و بستری شود و در حالی که با تب مالاریا دست به گریبان بود، ناگهان یکی از شاگردانش با عجله خود را به خانه ی او رساند وگفت : استاد مجسمه ای که ساخته اید در کوره خراب شد و ما نتوانستیم آن را بیرونش بیاوریم.

وی با عجله لباس پوشید و به کارگاهش دوید و دید که مجسمه خراب شده است فورا دستور داد که هیزم خشک بیاورند و آتش را بیشتر کرد و مدتی کار کرد تا توانست اثر خود را از خرابی نجات دهد، خود او بقیه داستان را چنین میگوید:

(( در آنجا یک بشقاب سالاد را که روی میزی به چشم می خورد، برداشتم و با اشتها بلعیدم. به اتفاق کارگران شام خوردم. ساعت دو بعد از نصف شب بود که به خانه ام برگشتم. وارد رخت خواب شدم، خود را راحت، سالم و با نشاط احساس می کردم و چنان که گویی اصلا مریض نشده بودم خواب راحتی را تا صبح سپری کردم)) فکر نجات مجسمه با چنان نیرویی در مغز او رسوخ کرده بود که نه تنها فکر بیماری را بلکه خود آن نیز از بدن مجسمه ساز بیرون رانده بود.

در مورد برتری روح بر ماده ، هر روز با مثال های متعددی روبرو می شویم و این جای تعجب است که انسان در پی بردن به این برتری و استفاده از نتایج مفید آن این همه سهل انگاری می کند.

ساندو که مخترع اسباب ژیمناستیکی به نام خودش می باشد، مدت ها پیش از این به شاگردان خود می گفت که اگر بدنی تحت تاثیر فکر نباشد از تمرین خود بهره ی بسیار کمی می برد ولی کوچکترین تمرینی که همراه با فکر سالم اجرا شود نیرو و نشاطی به بدن می بخشد.

و اکنون اغلب مربیان ژیمناستیک همین دستورالعمل را به صورت های دیگر و به بهای بسیار گران به شاگردان خود می فروشند.